ابتدا مختصری از زندگی ارد بزرگ برداشت شده از دانشنامه ویکی پدیا :
http://fa.wikiquote.org
ارد بزرگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اُرُد بزرگ
پرونده:Orod Bozorg.jpg
مشهد، ایران
لقبها شرکاء
زمینه فعالیت اندیشمند، نویسنده، نقاش
ملیت ایرانی
اهل شیروان
دوره معاصر
گفتاورد
بهترین آموزگار استاد ، شاگرد اوست
ارد بزرگ اندیشمند [۱] ، متفکر[۲] ، نظریه پرداز و نقاش [۳] ایرانی است.
ارد بزرگ در شهر مشهد به دنیا آمده است[۴]. اما اصلیتش از شهرستان شیروان
در خراسان بزرگ است .مادر ارد بزرگ از ایل بزرگ قشقایی است [۵]
احمد شاه مسعود در سالهای آخر زندگی خویش ارتباط نزدیکی با ارد بزرگ داشت.
ارد بزرگ به پاس مبارزات احمد شاه مسعود تابلوی نقاشی ای برای او
فرستاد.[۶]. بسیاری معتقدند احمد شاه مسعود در پنج سال پایانی زندگی خود به
خاطر ارتباط با او از یک چریک صرفا مذهبی تبدیل به یک مبارز ملی شد.[۷]
دارای هواخواهان بسیاری در سطوح مختلف کشورهای آسیای میانه و افغانستان است
. [۸] در تاجیکستان نیز اهل ادب و خرد ، ارد بزرگ را همانند سراینده ملی
خویش بانو گلرخسار صفیاوا دوست دارند [۹]
- آثار
برخی آثار نوشتاری ارد بزرگ
* نظریه قاره کهن
ارد بزرگ در نظریه قاره کهن حوزه تمدنی ایران را در قالب یک قاره جدید مطرح
می کند قاره ایی از کشمیر و پامیر تا مدیترانه این قاره شامل بیست کشور می
شود . تا کنون بحث های بسیاری برای تحقق این خواست انجام شده و همچنان
ادامه دارد و صد البته بزرگترین مخالفین این نظریه تجزیه طلبان کشورهای این
محدوده هستند چرا که آنها از روح همگرایی و نزدیکی کشورهای منطقه احساس
خطر می کنند . ارد بزرگ جایگاه ایران در قاره کهن را همانند یونان در اروپا
می داند یعنی یک مادر فرهنگی بزرگ که بخش اصلی گنجینه تاریخی و فرهنگی
قاره را در خود دارد .[۱۰] او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن
حوزه فرهنگی مرکز جهان یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که
میگوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان
حکومت می نمودند برای تصاحب این سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست
که ارد بزرگ بر منطقهای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را میکشند . و
او میگوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است .[۱۱] در
نظریه قاره کهن ارد بزرگ قارههای آسیا و اروپا متجاوزین به حریم قاره کهن
معرفی شده اند . قاره کهن از کوهستان پامیر و کشمیر آغاز و تا مدیترانه
ادامه مییابند و 20 کشور در داخل آن قرار میگیرند .[۱۲]
* کتاب آرمان نامه
آرمان نامه[۱۳] این کتاب مجموعه ایی از صدها پند و سخن ارد بزرگ که توسط
امیر همدانی گردآوری شده است .[۱۴] آرمان نامه دهها هزار بار در اینترنت
دانلود شده است و تنها در در طی 3 هفته آغازین انتشار خود در اینترنت 17
هزار بار توسط کاربران دانلود شده است که از این حیث یکی از پر طرفدارترین
کتابهای چند ساله اخیر است .[۱۵] [۱۶] فرزانه شیدا شاعر و پژوهشگر ایرانی
مقیم کشور نروژ و شهر اسلو ، بر اساس کتاب آرمان نامه ارد بزرگ کتابی یازده
جلدی را به رشته تحریر در آورده [۱۷] این مجموعه کتابها بررسی ریشه ی و
روان شناختی بر آرمان نامه ارد بزرگ دارد همراه با دهها رفرنس و حتی شعر
هایی از خود پژوهشگر و صاحب اثر برای تشریح و تفسیر بهتر آرمان نامه که
شامل ۱۱۳ فرگرد و ۷۴۵ فرمان می باشد . فرزانه شیدا در هر جلد کتاب بعد سوم
آرمان نامه ارد بزرگ به بررسی ۱۴ فرگرد( بخش )می پردازد .[۱۸] بخشی از کتاب
آرمان نامه توسط محقق و مترجم کشورمان شکوهه عمرانی که مقیم کشور سوئیس
هستند به زبان فرانسه برگردانیده شده است که مورد استقبال فراوان فرانسه
زبانان قرار گرفته است .[۱۹]
* نظریه کهکشان بزرگ اندیشه
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی مارشال مک
لوهان کانادایی است او با دلایل مستدل ثابت میکند جهان رو به انفجار
اندیشههای گوناگون است . ارد بزرگ پیش بینی نموده که تعداد وبلاگها و
سایتها بزودی چندین برابر جمعیت کل جهان بشود و برای هر سئوالی دهها راه حل
پیدا می شود که بعضا مغایر هم هستند.او رشد ترجمه داده ها را باعث تشدید
جریان حاضر می داند و در نهایت معتقد است رستاخیز و انقلابی در صحنه اندیشه
در حال شکل گیری است. و در آخر بر این اصل پای می فشارد که ایرانیان بخاطر
پیشینه سترگ و بزرگشان و همچنین خلاقیت و نو آوری در صحنه اندیشه می
توانند پاشاهان آینده این کهکشان باشند .[۲۰]
برخی آثار نقاشی ارد بزرگ
* تاجیکستان (شامل سه تابلو)
-پندها و اندرزها
پندهای اخلاقی و اجتماعی ارد بزرگ مورد استقبال زیاد فارسی زبانان است.[۲۱]
چند نمونه از پندهای ارد بزرگ
« آن که زیبایی خرد را ندید، گرفتار زیبایی آدمیان شد، و بدین گونه از هر
چه داشت، تهی گشت. »
« اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمدهای او را خوار مساز، بهترین راه آن است
که چند روزی رهایش کنی. »
« تاریخ هیچگاه تکرار نشده و نخواهد شد آنچه روی داده و در حال رخ نمودن
است پیراسته شدن ایدههای بشری از ناراستی هاست. »
« آنهایی که آمادگی برای پاسخگویی به تجاوز دشمن را با گفتن این سخن که : "
جنگ بد است و باید مهربان بود ، درگیری کار بدیست" را رد می کنند ، ساده
لوحانی هستند که خیلی زود در تنور دشمن خواهند سوخت. »
انعکاس پندها و اندرزهای ارد بزرگ را می توان در نوشته های نویسندگانی
همانند یاسمین آتشی دید یاسمین آتشی می گوید : اگر خوب دقت کنید یکی از
وجوه تمایز ادبیات ما با ادبیات غرب در همین است ما همواره در کتابهای
گذشتگان خود نقل قول ها ، متل ها و حکایات جانبی را می بینیم من هم سعی
کردم این مسیر را همانند یک امضاء بر روی آثارم داشته باشم من در مورد
اندیشه ها و افکار ارد بزرگ مطالعات فراوانی داشته ام و به شخصه فکر می کنم
ایشان بزرگترین متفکر حال حاضر ایران هستند . صدها جمله از ایشان را در
حافظه دارم و سعی می کنم با جملات حکیمانه اشان وجه معنایی داستانهایم را
بالا ببرم .[۲۲]
-منابع
1. ↑ بنیاد اندیشه اسلامی
2. ↑ بنیاد اندیشه اسلامی
3. ↑ روزنامه ابتکار
4. ↑ پایگاه تاریخ و فرهنگ ایران
5. ↑ سایت زاویه
6. ↑ اُرد بزرگ
7. ↑ .:: www.TXT.ir
::.
8. ↑ کتابخانه نودهشتیا
9. ↑ بنیاد اندیشه اسلامی
10. ↑ بنیاد اندیشه اسلامی
11. ↑ مرجع کتاب
12. ↑ سایت بازتاب آنلاین
13. ↑ آرمان نامه ارد بزرگ
14. ↑ سایت کتابناک
15. ↑ بنیاد اندیشه اسلامی
16. ↑ خبرگزاری فارس
17. ↑ بنیاد اندیشه اسلامی
18. ↑ مرجع کتاب
19. ↑ جاودانه ها
20. ↑ نظریه کهکشان بزرگ اندیشه
21. ↑ پندهای ارد بزرگ
22. ↑ داستان هایی از تاریخ ایران
-پیوند به بیرون
* زندگی نامه ارد بزرگ
http://243.blogfa.com/post-24.aspx
سلسله سلحشوران و جنگاوران
این روزها بحث بر سر رابطه دوستی و همچنین تاثیرات ارد بزرگ بر روی جهان
بینی احمدشاه مسعود رهبر نیرهای جهادی افغانستان و گردش فکری آن مرد بزرگ
به سوی آرمانهای ملی و میهنی آنقدر زیاد شده که دیگر ماهیت اصلی افکار ارد
بزرگ را تحت شعاع قرار داده است.
این خود مظلومیتی دو چندان است که اندیشه های یک متفکر و ایده آلیست در
درون کش قوس های خبری گم می شود .
امروز تصمیم دارم به یکی از زیباترین و در عین حال مهمترین نظریات ارد بزرگ
بپردازم . ارد بزرگ بیست پنج درس و راهکار دارد در تبین شخصیت یک جنگاور و
سلحشور .
تا کنون بجز همین بیست و پنج سخن ارد بزرگ که در مورد نوع و شیوه حرکتی یک
اسطوره است جای دیگری به این بحث برخورد نکرده ام . اینجا یک نکته جالب
آشکار می شود و آن اینکه ارد بزرگ همیشه از جایی سخن می گوید و از اسراری
پرده بر می دارد که پیش از او کسی از آن سخن نگفته است . همانند وقتی که از
کذب بودن عنوان جاده ابریشم سخن می گوید و آن را واژه ایی استعماری توسط
چینی ها می داند و یا از این که آسیا و اروپا حوزه فرهنگی ایران که از
کشمیر تا مدیترانه (قاره کهن )است را بلعیده اند و راز قتل ایرج بدست سلم و
تور را می گشاید که همان آسیایی ها و اروپایی ها هستند و یا وقتی پرده از
دروغ بودن دهکده کوچک جهانی برداشت و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه را مطرح
نمود و این که دهکده کوچک جهانی حتی در درون یک دهکده حقیقی هم اتفاق
نخواهد افتاد .اندیشه ها در حال انتشار و تنوع هستند .
همه و همه گویای اندیشمندیست که در حال حاضر یگانه است .
و اما مسیر جنگاوری و سلحشوری :
او از شروع گامهای نخستین یک سلحشور یاد می کند تا لحظه ایی که موجب زایش و
شروع فصلی دیگر در حیات بشری می گردد .
او معتقد به ریشه و تبار پاک و منزه است و آن را یکی از پایه های اصلی
سلحشور شدن می داند . او جنگاور را انسان خود ساخته ی می داند که رو به
سوی آرمان دارد ، و این همان بحث اساسی است که بسیاری از فلاسفه به هزار
زبان سعی دارند به مخاطبین خویش القا نمایند ، اما میل تنوع گرای انسانی او
را از این جاده مستقیم دور می گرداند . با این وجود منظور ارد بزرگ همان
سلحشور و جنگاور است که یکتاست .
برای یک اسطوره تنها یک نقطه طلایی وجود دارد ، و آن هدف اوست ! ارد بزرگ
با پافشاری بر این نکته می آموزاند که جنگاور حتی برای لحظه ایی نمی تواند
مسیر خود را تغییر دهد .
او معتقد است که سلحشور پیش از آن که پای در مسیر بگذارد انسانی است که به
شناخت رسیده است .
با این سخن به ما می گوید جنگاور دارای اندیشه ایی فربه و کامل است او از
جنگاوری سخن می گوید که به هدف خویش اشراف دارد و آن را خوب می شناسد . و
از آن پس است که به سوی هدفش می تازد و ...
ارد بزرگ معتقد است هنگامی که جنگاور به هدف نهایی خویش رسید زایشی نو رخ
میدهد .
اینجا به یک نکته اساسی بر می خوریم و آن اینکه اسطوره حامل اندیشه ایی نو
است و آنگاه که این اندیشه به مرحله برتری خویش می رسد زایش و شروع فصلی
نوین در حیات بشری رخ می دهد
پس هر اوجی خود دامنه اوجی بزرگتر است این سیر تکوین و رشد آدمی است که ارد
بزرگ در قالب سلحشور پاک باخته به ما می آموزاند .
با این گفتار می آموزیم که هیچ آرمانی کامل نیست و هر کمالی نقطه شروع
کمالی بزرگتر است .
بسیاری از فلاسفه غرب هر از چند گاهی بر طبل رسیدن به کمال اندیشه اجتماعی
خود می کوبند و پس از چندی شاهد زوال و ریزش این ادعاهای باطل هستیم
تازه این کمال بشر هم نیست . و اگر هم روزی چنین مرحله ایی رخ دهد خود
دوران کودکی مرحله دیگری است .
ذات انسان در همین جا مفهوم می یابد هیچ آهنگی برای همیشه دل پذیر نیست و
انسان همواره به دنبال کشف قله های دست نیافته پیش روست .
هر شناختی سرآغاز رسیدن به شناختی والاتر است . و این سیر را سلسله وار در
درون اندیشه سلحشوران و جنگاوران عرصه اندیشه می بینیم .
شخصا فکر می کنم سرآمدان عرصه فکر همان جنگاورانی هستند که بدنبال خلق مسیر
های بهتر زیستن ابنای بشر هستند . سلحشورانی که پیشتر پشت به پشت آمده اند
و پس از این نیز خواهند آمد دیاکو و یا آستیاگ ، کوروش و یا داریوش ،
مهرداد و یا شاپور ، رودکی و یا فردوسی ، ملک شاه و یا خواجه نظام الملک ،
پور سینا و یا خیام ، سعدی یا سهرودی ، خواجه نصیرالدین توسی و یا نادرشاه
افشار ، محمد مصدق و یا محمود حسابی و اخوان ثالث و یا ارد بزرگ همه و همه
دودمان و نسلی از بزرگان و فرهیختگان این سرزمین هستند که زنجیره وار به هم
متصلند و این زنجیره نسلها را به دنبال خویش به سر منزلی بهتر هدایت می
کند .
ایستادگی در برابر چنین پیوستگی تنها ما را در برابر افکار شیطانی و
اهریمنی سرزمینهای تشنه خون ما بی پناه می سازد .
سلحشوران عرصه اندیشه پیشاپیش فرمانروان اهریمنی سرزمینهای متجاوز را به
خاک می افکنند و ما را به جاده ایی روشن به سوی خورشید همراهی می کنند ...
راهکار ارد بزرگ برای رسیدن به سلحشوری توانی را به مخاطب خویش می بخشد که
با این توان می توان ایران را دوباره رکن اصلی تمدن بشری ساخت و ما همواره
شاهد آنیم که مبارزات و آفرینش آرمانهای تازه ، بزرگراه ترقی و کمال را در
پیش پای ایرانیان نهاده است .
می توان طلیعه پویش و مجد و قدرت بیش از پیش ایرانیان را جشن گرفت که
آینده ازآن فرهنگ متعالی ایرانیان است .
برای دیدن ادامه متن بالا به این آدرس مراجعه کنید :
http://chehreha.mahblog.com/content/3868/
در مورد ارد بزرگ مطالب بسیاری نوشته شده
است . اما شاید کمتر کسی همانند دکتر محمد مسعود تاجیک به موشکافی در
پیرامون این اندیشمند یگانه پرداخته باشد . اومی گوید:
برای شناخت سریع جوامع بشری چه ابزاری در اختیار ماست؟
شناخت پیشینه و یا داشته های امروز آنها خود زمانی بس دراز می طلبد ، تا
بتوانیم به چهار چوب کلی اندیشه حاکم بر آن جوامع پی ببریم .
بسیاری از جوانان معیار شناخت خود را بر اساس داده های بنگاه های سخن
پراکنی نهاده اند .
باید گفت : عرصه خبر ما را با معلول ها آشنا می سازد اما علت ها پنهان باقی
می ماند
تا نتوانیم علت ها را درست فهمیده و تجزیه و تحلیل کنیم نمی توانیم آینده
جوامع را پیش بینی نمایم.
پس عرصه خبر چون به حاشیه ها و بازخوردهای مختلف جوامع گرایش دارد خود به
خود نمی تواند ما را به نتیجه درست برساند.
البته بسیاری ساده انگارانه بخاطر آنکه خود را در متن خبرها و شنیدهای
رسانه های جمعی می بینند اغلب نمی توانند کاستی های خویش را بپذیرند .
ذات خبر هم به همین نیاز پاسخ می گوید البته بسیار جهت دار و هدفمند!.
آنانیکه با تهیه و ارسال خبر آشنایی دارند می دانند برخورد و انعکاس خبر
نباید خارج از اراده و برنامه های از پیش طراحی شده باشد .
از این جهت فرآیند بسیار مشکوک و غیر قابل اعتماد است.
پس سئوال اینست که با این گستره غیر مفید چگونه می توان به شناخت درست و
واقعی رسید
جواب این است :
با شناخت درست سرآمدن و متفکرین این جوامع.
در واقع متفکرین جوامع مانند کانون تجمع نور یک ذره بین هستند .
با شناخت آنها می توان به هزاران طول موج انعکاس یافته از فرهنگ ملل دست
یافت .
بطور مثال شناخت درست و اندیشمندانه فلسفه ماکیاول در غرب می تواند ما را
به چرایی استعمارگری و همچنین بدخویی غرب رهنمون سازد
شناخت درست عقاید فرانتس فانون می تواند بسیاری از مجهولات در آفریقا و
بخصوص سرزمین الجزایر را به ما نشان دهد .
شناخت درست سیدقطب در مصر می تواند بخش بسیار بزرگی از عقاید مذهبی مردم
مصر را برای ما روشن و آشکار سازد
شناخت درست تاگور فیلسوف هند می تواند ما را با روح حاکم بر این کشور آشنا
سازد...
اینجا باید یک نکته دیگر را بیفزایم و آن مطلب این است که براستی می توان
قدرت و هژمونی هر جامعه ایی را به درجه و قدرت متفکرین آن جامعه مرتبط ساخت
، واضحتر آنکه اندیشمند بزرگتر و قوی تر زاییده جوامع بزرگتر و متعالی تر
است.
رشد در جوامع متعالی بسیار دشوار و پیچیده است ، اما این فرآینده در نهایت
موجب زایش اندیشه برتری می گردد که گاها جوامع دیگر را نیز تحت تاثیر قدرت
خویش قرار می دهد .
به باور من عرصه خبر باعث شده نگاه عمیق به جوامع از نسلهای جدید گرفته شود
و کم کم عوام زدگی و سطحی نگری جایگزین نگاه خردمندانه به گیتی شود .
بطور مثال نظریه ها و دکترین متفکرین می توانند در زیر تعدادی خبر از زندگی
خصوصی یک هنرپیشه و یا حتی یک بازیگر فوتبال گم و ناپدید بشود.
از آن جهت که رسانه پاسخگویی نگاه حداکثری جوامع است خود به خود در روزمره
گی و عدم بلوغ گرفتار است ، چه برسد به این که از آن خواستار زایش طرح و
ایده ای نو باشیم .
این مقدمه کوتاه را بر شمردم تا بتوانم دیدی فرای وضع موجود به شما ارایه
نمایم
دیدی که با آن می توان بسیار راحت تر ، اما عمق تر از آنچه می بینیم و می
شنویم از جوامع بشری در اختیار داشته باشیم .
وقتی دکترین قاره کهن ارد بزرگ را دریکی از سایتها مطالعه نمودم احساس کردم
با این نظریه می توان جهان را دوباره بسیار آشکارتر از گذشته دید.
این ایده بخاطر پایگاه مستحکم نظری خود می تواند خیلی سریع درسطح افکار
عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهانی را دگرگون سازد...
اما آنچه رخ نمود بسیار عجیب و دهشتناک است.
بخاطر سکوت خبری این نظریه ، از دید جامعه تا کنون پنهان مانده و در واقع
به خاک نشسته است .
تحولات نظری اگر با پشتوانه تجزیه و تحلیل عمومی روبرو نشوند قبل از تولد
سقط شده اند.
مگر یک جامعه چند بار و در طی چند سال می تواند از دل بستر خویش ایده های
جدید و نو به بار آورد ؟ که در نهایت با عدم کنکاش و نقد و ارزیابی درست،
آن را در خواب غفلت خویش به فراموشی بسپرد.
و آنگاه که نظریه " کهکشان بزرگ اندیشه " ارد بزرگ را دیدم شگفت زده شدم ،
این نظریه بزرگترین اندیشه دنیای غرب امروز که نظریه " دهکده کوچک جهانی "
است را با چالشی جدی روبرو ساخته است که آنهم تنها توسط قسمت کوچکی از
رسانه های مدرن اینترنتی منعکس شد.
اما رسانه های تصویری و نوشتاری ما همان برنامه های عوام پسند خویش را
دنبال نمودند.
شاید همین مسئله لزوم ایجاد شبکه های بخش های خصوصی را در عرصه رسانه تقویت
بنماید اما تا آن زمان چه باید کرد؟!
پاسخ این سئوال را به شما وا می گذارم...
لازم می دانم در این قسمت نگاهی به زندگی ارد بزرگ داشته باشم . تا بدین
شکل خود سهمی از کمبودهای عرصه خبر را پوشش دهم .
ارد بزرگ متولد شده توس نو یا همان مشهد است او قبل از آنکه با ایده های
خود جامعه را وادار به ارتباطی متقابل با خود بنماید یک هنرمند است
طرحهای او علاقه مندان بسیاری دارد
یکی از طرح هایش به نام " یاد " موقعیتی بین المللی بدست آورده و بسیاری از
کارشناسان درسطح جهان آن را شاهکاری در عرصه طنزآرایی (کاریکاتور) می
دانند بعضی آن اثر را "مونالیزای" این عرصه دانسته اند.
اما ارد یک طراح صرف نبود و نیست
در مصاحبه ایی از او می خواندم که هنر برایش زبان است و زبان هنر می
توانسته بسیاری از آرمانهایش را منعکس سازد.
اما او یک دهه است که دیگر در وادی هنر سکوت نموده ...
چرا؟...
بسیاری می پنداشتند غول عرصه هنر طنزآرایی به خوابی 700 ساله فرو رفته است .
اما این سکوت با ارایه نظریات و سپس انعکاس اندیشه های او در کتاب برآیند ،
نمایشگر بهاری زیبا به همراه شکوفه های فرح بخش برای میدان اندیشه است .
شناخت درست ارد بزرگ بخصوص در نظریه قاره کهن ، می تواند به شناخت بسیار
کلی تر ، و دقیق تری از بنیه فرهنگی و اجتماعی حوزه تمدنی فرهنگ ایران ، از
چین تا مدیترانه باشد.
نظریه قاره کهن خواستار اتحاد کشورهای حوزه تمدنی این منطقه از جهان تحت
عنوان قاره کهن می گردد . این کشورها عبارتند از : قزاقستان ، ازبکستان ،
تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختری
هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ،
لبنان ، قبرس ، نیمروزی ترین (جنوبی ترین ) بخش روسیه در میانه استراخان در
شمال دریای خزر تا نیمروز اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان
و من فکر می کنم این نگاه می تواند برآینده مراودات او با دوستانی همچون
مرحوم احمد شاه مسعود و یا اندیشمندان تاجیک باشد.
به شخصه در نظریه قاره کهن او نکته ایی را دیدم که بسیار جالب و عبرت آموز
است .
و آن مطلب در مورد داستان جاده ابریشم می باشد.
ارد بزرگ در آنجا شدیدا به این مسئله تاخته و معتقد است این جاده ، راه
انتقال دانش و اندیشه ایرانی به چین و کشورهای این حوزه است بطور مثال آنها
اندیشه های آیین میترایزم که بعدا سر از کنفسیوس و تائو درآورد و همچنین
شاهنامه فردوسی که چهارصد سال پس از حکیم توس در چین باز نویسی و اسامی
شخصیتهایش عوض شد و غیره را از ما گرفته اند اما امروز نام محصولی از کشور
خود را بر آن نهاده اند !.
او به صراحت می گوید واژه " جاده ابریشم " استعماری است و در واقع آنها می
خواهند با اطلاق و رواج واژه مد نظر خود خوی توسعه طلبی خویش را به نمایش
بگذارند
او در همان جا می گوید نام این جاده ، "راه فرهنگ ها" ست.
فکر می کنم وزارت امور خارجه ما که هر چند صباحی شهری از ایران را با
شهرهای چین تحت همین عنوان "جاده ابریشم" خواهر زاده می کند باید دست
نگهدارد.
واژه ها هزاران اندیشه را در پی می آورند و چرا وقتی ما بر روی "خلیج فارس"
تاکید می کنیم اینچنین راحت راه تاریخی مرکز جهان تا شرق را به نام شرقی
ها می کنیم؟
سخن کوتاه می کنم ، و در انتها امیدوارم عرصه رسانه ما در مسیر خویش تجدید
نظر کند .
که اگر اینگونه شود جهان دوباره شاهد زایش نخبگانی فرهمند ، پس از نزدیک
به هزار سال دوران رکود اندیشه برتر این سرزمین می گردد...
دکتر محمد مسعود تاجیک
آذرماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش
کتابهای
کمی هستند که تاثیر گذاریشان ادامه دار است من فکر می کنم آرمان نامه
کتابیست که از نسل ما برای نسل های آینده باقی خواهد ماند همانگونه که
کلیله و دمنه و یا شاهنامه و بوستان و گلستان باقی ماندند .
این کتاب
که به زحمت آقای همدانی جمع آوری شده ، مجموعه مدونی است از سخنان حکمت
آموز ارد بزرگ . آرمان نامه آرمان مردم ایران است . مردمی که پاکند و دل
در هوای میهن دارند .
برای دانلود و دریافت کتاب نفیس آرمان نامه که در بر گیرنده اندیشه های ارد
بزرگ است اینجا
برای دانلود کتاب به این آدرس مراجعه کنید :
http://www.irpdf.com/book-6844.html کلیک کنید
فرمت : PDF
حجم کتاب: 687 کیلوبایت
تعداد فصل ها : 113 فرگرد
تعداد جملات : 745 فرمان
تعداد صفحات : 141 برگ
برای مطالعه کتاب به این آدرسهای زیر مراجعه کنید :
¤ بیا ز سنگ بپرسیم ¤
درون آینه ها
درپی چه می گردی ؟
بیا ز سنگ بپرسیم
که از حکایت فرجام ما
چه می داند
بیا ز سنگ بپرسیم
زانکه غیر از سنگ
کسی حکایت فرجام را
نمی داند
همیشه از همه نزدیک تر
به ما سنگ است
نگاه کن
نگاه ها همه سنگ است
و قلب ها همه سنگ
چه سنگبارانی !
گیرم گریختی همه عمر
کجا پناه بری ؟
خانه خدا سنگ است
به قصه های غریبانه ام
ببخشایید
که من که سنگ صبورم
نه سنگم و نه صبور
دلی که می شود
از غصه تنگ می ترکد
چه جای دل که دراین خانه
سنگ می ترکد
در آن مقام که
خون از گلوی نای چکد
عجب نباشد ا
گر بغض چنگ می ترکد
چنان درنگ به ما
چیره شد که سنگ شدیم
دلم ازین همه
سنگ و درنگ می ترکد
بیا ز سنگ بپرسیم
که از حکایت فرجام
ما چه می داند
از آن که عاقبت کار
جام با سنگ است
بیا ز سنگ بپرسیم
نه بی گمان همه
در زیر سنگ می پوسیم
و نامی از ما بر
روی سنگ می ماند ؟
درون آینه ها
در پی چه می گردی ؟
¤¤¤ سروده ی: فریدون مشیری ¤¤¤
¤¤¤ آینــه ¤¤¤
آینــه… اینگونه غمگین دیده بر چشمم مدوز
من کجا گفتم که یک عاقل و یا فرزانه ام ؟!
گرچه میسوز د دلم همواره در شیدا شدن
من هنوزم یک دل دیوانه ء دیوانه ام !!!
با من از دنیا مگو … قید جهان را زد دلم
قلب غمگین مانده جاو دفتر و پیمانه ام
گوشه تنهائیم خوش باد و یاد و خاطره
بعد از این با زندگانی هم دگر بیگانه ام
روح ما در آسمان گشته رها .. بی قید و بند
باغ عشقی گر ببینی من در آن پروانه ام
گر به خلوت سر کشیدی در پی شیدا دلی
شعله ء سوزان شمع روشن آن خانه ام
من نمیگویم چه بودم یا چه سان خواهم شدن
خواهد آمد روزگاری بشنوی افسانه ام
¤¤¤ سروده ی: فرزانه شیدا(ف.شیدا*)¤¤¤
۳ ___ مرغ ودرخت ____
روزی آن مرغ پای بسته ی دهر
پروبالی برای رفتن یافت
پرکشید و به شادی وامید
" قفسی" از برای "بودن" ساخت
این سرائی که لانه ی او شد
به خیالش که آشیانه ی اوست
بی خبر زآنکه شد اسیر قفس
در سرائی که همچو خانه ی اوست
...
نیست فرقی میان مرغ ودرخت
" سرنوشتی " اگر "اسارت " بود
" نه درختی توان رفتن داشت"
"نه که مرغی در قفس بگشود"!!
___بهمن ماه 1365 /فرزانه شیدا_____
۴●
___ راه بهتر .ف .شیدا ____
تواند ره به خوشبختی کشاند
فغان سر میدهد , روزی سر آخر
وگر ظلمی به دیگر کس رساند
" ره بهتر " بباید, او بیابد
رهی صلح وصفا گر می تواند!
ره دنیا ره ظلم وستم نیست
چو این شد از جهان چیزی نماند!
__ ف.شیدا___
۵●
ــــــ درکمین ____
نه آن دل میشود شادان ،که " تنها وغمین" باشد
نه ثروت میدهد شادی ، چو " تنها " بر زمین باشد
ببین دنیا ی فانی را ! نماند تا ابد انسان !
که مرگی بی خبر روزی , همیشه درکمین باشد!
____ف.شیدا____
۶●
___ زخم ناباور....____
دلم گرفته ...آری ...
دلم گرفته به هزار، زخم ناباور...
در این جهان،که کسی...
با کسی ،برابر نیست!
هزار وزنه اگر، بر زمان بیآویزم
کسی به چشم محبت ،به دیده برتر نیست!!!
تمامِ بودن ِانسان ،به خواری ونفرت
که آنچه بجا مانده جز ،
" حقارت نیست"!
سروده ی"منم ها"
تمام وکامل و تام ،
بجز سرایش
"خود بینی " از حماقت نیست ...
کنون جماعت دنیا
چه دلخوشی دارد
چو در سروده ی منو تو
, هیچ جز جز " ستایش " نیست!
خدای را، ستایش،نکرده ایم وسپاس...
که از سرای خدائی,
"نیاز وخواهش " نیست
"نیازو خواهش" نیست!!!
منو تمامی دنیا
اگر بهم ریزیم
کسی به " خلقت وبودن" ،
نظر نخواهد کرد ! دریغ ودرد ,
که این روزگار امروزی, حکایت دردی ست
در سرای کهنه وسرد!
اول خرداد 1387
___فرزانه شیدا____
۷ ●
__« بنام "نامی" انسان »____
مکن ظلمی بیک انسان،
نه بر مرغ وُنه برحیوان
مکن از روی بدخواهی
,دلی غمگین وسرگردان
جهان همواره "میگردد"!
تو( نیکو ) "گِـرد" دلها باش
مشو ویرانی دلها !
بکن ویرانه را ، عمـران!
مرنجان هردلی ازخود،
مشو دردِ دلِ ریشی
که آن دل در پریشانی ،
دهد قلب ترا سامان
مبر از خاطرت هرگز
که "عمرت "درجهان فانی ست
سری بالا بباید داشت
" بنام *نامی انسان"!!!"
به بدخواهی چو سر آری ،
بدی ها را بخود بینی
که دنیا ،روزگارت را ،
دهد بر "بی کسی " فرمان !
دراین ره ، گرنمیخواهی ،
دل ِ آزرده ای باشی
مشو بر کس دلیل غم !
مشو جزئی ز بدخواهان
"خدا"بر" حق وانصاف " است
تو" مُنصف " درجهانت باش
نیارزد زندگی آن حد ،
که خود خود را کنی ویران!!
____ فرزانه شیدا ____
۸ ●
____ دلم گرفت ____
نمیدانم چرا یکهو دلم گرفت
ازدیدن باریک شدن اندام « آرزو »
لاغر شدن های روزمره ی «امید »
رنگ پریده شدن« لبهای لبخند»
ضعیف شدن نور مردمک چشمان «هدف »
آشفتگی موهای سردرگم مانده درباد پریشانی
دستهای افتاده در آستین بلند:( نمیدانم ها*) ؟!
در چشمهای سرگردان سوال (چه کنم ها*)؟!
نمیدانم چرا یکهو دلم گرفت
ازاینهمه سرگردانی
در کوچه راههای شهر رسیدن به «اوج »
وگم شدن های پا در کوچه های رسیده به بن بستِ «شکست»
نمیدانم چرا یکهو دلم گرفت
از واژه واژه های گم شده در باد میان فریاد غم
از بیصدا شدن صدا در هیاهوی زندگی
از نشستن ورکود بر قبر آنچه ارزوئی بود
دلم گرفت از روزهای سخت
در پشت پنجره ی آخرین ترانه ی لالائی مادر
که آب شد دل برفی
وقتی که سوزش نامردمی به آتشش کشید
وقتی که خنده « تمسخر » شد
سخن ,«توهین»
قصه «فاجعه های روزگار امروز»
« مهربانی »بدنیا نیامده از رحم مادر
بعد از نُه ماهه های بسیار
وگهواره خالی « غصه ها» را
تکان دادنی با لرزش دستهای سرگشته ی دل
وخواندن لالائی سکوت
در خیره گی ُنگا ه مانده بر دیوارِ شگفتی
نمیدانم چرا یکهو دلم گرفته است
وقتی که تن آرزو امیدرا به سرنوشت نامرادی سپرد
روزهای سخت کمرصبر را شکست
وباارن سیل آسا ی اندوه
کشت هاییک عمر سوختن وساختن را
به سیلآب« شکست»
غرق کرد
نمیدانم چرا یکهو دلم گرفت مه نشستیم
سکوت کردیم خاموش شدیم ناامید شدیم
بی تفاوت شدیم
وسرانجام در خود مردیم
راستی چرا یکهو دلم گرفت؟!
تومیدانی....؟!
____فرزانه شیدا ـــــــــ
۹●
___درد عالم_____
درد عالم را چه سـودی ناله ها
گـــفتن شــــعری بیــاد لاله ها
زین میان کی بر قلم پرواز بود
آنهمه حرف وسخن در راز بود
کس توان گفتنی هرگز نیافت
عمر کودک ره به مرگی میشتافت
...ای که باخود ناله ها را میکشی
قلب خود را در غم ِ دل میکشی
در قفس چیدند بال مرغ را
وای بر پرواز او...دراین سرا!!
در جـــهانی که بپای درد ودل
چیده شد بال وپری، گشتم خجل !
دیـگر آخر درکـدامــین دفتر ی
باز گردانم دگــــر بال وپری؟ !
با دلم گفــتم دلا خــاموش باش
دیگر آخر درکـدامـــین دفتر ی
باز گردانم دگــــر بال وپری؟ !
با دلم گفــــتم دلا خــاموش باش
تا توانی در سکوتی گوش باش
پندها دادن ، نشــد درمان درد
این جــهان افتاده در اقلیم سرد
کس به کس کی اعتنائی می کند؟
یا "شکایت از جدائی می کند"!!
*(بشنو از نی) چون حکایت میکند
" او" فقط اینجا شکایت می کند!!
قلب ِ انسانی ، دگر غمخوار نیست
جز به سودی با دل ما یار نیست
ازچه باخود می کشی این سینه را
تاکجا غم میخوری دل ! تاکجا؟ !
بس کن این افسانه ها را بعد ازاین
زندگی با چشم این مردم ببین!
چون کسی غمخواری قلبی نکرد
ای دریغا دل کشد همواره درد
قلب من آرام باش وبس خموش
تا توانی خود دراین عالم بکوش
تا توانی خود دراین عالم بکوش
شنبه 4 خرداد 1387*
____فرزانه شیدا/ f sheida* ____
۱۰ ●
● «امروز» :●
* دیروز گذشت ! فکر آنرا نکنیم !
با غصه ی آن سر به گریبان نکنیم
بر هرچه که طی شد وگذشته است دگر
زهری بدرون سینه و جان نکنیم
فردا که نیامده , «امروز» خوش است
ما توشه چرا پُر از همین «آن » نکنیم؟ (*آن=لحظه ی حال)
از لطف خدارسیده صد نعمت خوب
مااز چه زآن,سود فراوان نکنیم؟!
از « فرصت امروز » ببر بهره ی خویش
ما ازچه بخود« زمانه» آسان نکنیم
در وادی این سرای بی مهری دهر
مااز چه نگه به مهر « باران »نکنیم؟
خود نیز چو باران محبت باشیم ...
بخشندگی ولطف به احسان نکنیم؟!
دنیا که نمانده بر کسی , جان دلم
بّه هستی خود به غصه ویران نکنیم !
یارب , که « خوداو» مظهر احسان ووفاست
ما از چه سپاس او به ایمان نکنیم؟!
●فرزانه شیدا ●
چه میگفتی ...چه میگفتی
: «!!!!خداوندا : اگر من جای تو» بودم....
که شکر او.....بصدها باره شکر او
که درما قدرتِ نقش خدائی نیست
چوانسان «لایق» نقش خدائی نیست
که خود می بازد وحتی جهانی را
!! همان بهتر... همان بهترکه
«او» ,
خود جای خود باشد
که دل ,درعرصه ی دنیا
توان دیدن ظلم وستم ها را
نخواهد داشت
توان دادن حتی جوابی چند
به ظلم این بشر درعرصه ی دنیاخدا درجای خود
قادر به قدرتهاست
ولی قدرت بدست آدمی
نابودی امروزو یا فرداست
« خود او« داند
خوداوهم میتواند
این خدائی را
!!!
خوداو هم نیز میداند
که دنیا, درچه ظلمی درسیاهی هاست
وانسان مانده درنام حقارتهاست
واو خود نیز میداند چه روزی در کدامین برزخی
آخر
بسوزد سینه ی آنکس...
که در مهد تمدن
...گوئیا آوای وحشی بود
سرای بودن مغز ودل
ودید درون او
به جنگلهای فکرش مانده در غار تهی مغزی
....
همان بهتر که او خود جای خود باشد
که در صبر وشکیبائی که درعزم وتوانائی
چو انسا ن نیست
زبون وکوچک وخوار جهانی پست
که در آن هرکسی هم,
وحشت فردای خود دارد
دریغا کس نمیداند
که امروز جهان
گر ,دیده را, بگشود
براو, روز تولد بود
وفردا و دگر فردا
کجا داند کجا خواهد شدن
در دست این دنیا
میان قبر تاریکی
ویا دربستر رویا
ویا درقله ی آمال بودن ها
همان بهتر که او
خود جای خود باشد
که انسان درمقام ساده ی انسان
ندارد خوی انسانی
!!!
بروی این زمین
درقلب خواری های انسانی
فراوان شد دگر
تقلید شکل آدمیت ها
ولی درخوی حیوانی
....
همان بهتر که او خود جای خود باشد
چو دراومسلک بودن
به ننگی در فریب
وُ صد تظاهر نیست
صد اقت دروجود او
چو تعبیر تنفر زشت و بد سیرت
درون پیکر زیبای آدم نیست
همان بهتر که او خود جای خود باشد
و درنقش خداوندی
یگانه مظهر قدرت یگانه مظهر رحمت
به نام خالق یکتا خدای عالم وِ این« آدم!» ودنیا
هم او, تنها تواند درجهان نقش خدائی را23/ بهمن 1388
فرزانه شیدا
●بپای عاشقی ها مینویسم
بپای عاشقی ها مینویسم
هر آن اشکی که در پای تو ریزم
تورفتی قلب من جا مانده اینجا
ولی تنها توئی عشق عزیزم
پس ازتو دل نمیگیرد قراری
ندارم بعد تو من روزگاری
تو رفتی و زمستان جدائی
ترک داده دلم در بیصدائی
زاین سرمای تلخ بیقراری
نمی آید دگر برما بهاری
اگر حتی دگر با من نمانی!
نگیرم دل زتو درزندگانی
وگر از تو نگیرم هم نشانی
درون سینه ی من جاودانی
بپای عاشقی ها مینویسم
هر آن اشکی که در پای تو ریزم
هر آن اشکی که در پای تو ریزم.
ســروده فـــرزانه شـــیدا(ف. شــیدا)
اول اردیبهشت ۱۳۸۷/۱۵ آپریل ۲۰۰۸
اشانتی الیوت اسمیت، دختر 7سالهایست که در بریتانیا زندگی میکند. او از پیری زودرس در کودکی رنج میبرد که یک بیماری نادر ژنتیکی است.
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
به گزارش خبرآنلاین، محمود احمدی نژاد در بهمن ماه سال ۱۳۸۵ در یکی
از مساجد جنوب شهر تهران گفت: «یک دبیر به من گفت که یکی از شاگردانش در
خانه انرژی هستهای کشف کرده. من زنگ زدم به رییس سازمان انرژی هستهای که
بررسی کنید. دانشمندان هستهای ما تحقیق کردند و دیدند این دختر راست
میگوید و در خانهاش انرژی هستهای تولید کرده. الان خب این دختر یک
دانشمند هستهای شده است. این خودباوری است.» ویدئوی سخنان رئیس جمهور در
این باره به سرعت در سایتهای خبری منتشر شد.
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
عکس های جالب و خنده دار سری جدید
جدید ترین عکس های خفن خنده دار رو آماده کرده ام تقدیم دوستان نازنین و خوبم می کنم
صرفا جهت فراهم شدن موجبات شادی و خنده ی شما گلای خوشگل
عکس ها رو بیبینید و خوش بگذرونید خوجل موجلا...الهی عمه هاتون قلبونتون برن :))
آی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن آی جیگیلی جیگیلی یه نگا به وبا ما کن
خلاصه کنم می خندی یابخندم؟ ◕‿◕
دخترا این متن زیر عکس رو فهمیدین چه نوشته؟؟؟
بذار براتون ترجمه کنم:
گفته وقتی دارین نی نی رو می بوسین اول آرایش تونو پاک کنین جای لباتون می مونه
برا بدن بچه ام ضرر داره... دیگه سری کوچولو های ناز از این بلاها نیارین افتاد؟...
عکس نوشته ها وترول های خنده دار باحال
بهترین و خنده دارترین عکس های طنز با حال روز|بمب های واقعی خنده|
عکس های خیلی خنده دار و خوشمزه ای جدید.
سایرعکس های طنز خیلی خنده دار و با حال را در ادامه مطلب بیبینید
یک سایت آمریکایی که سالانه صد زن زیبا را انتخاب می کند رتبه ششم خود را به گلشیفته فراهانی اختصاص داد.
در فهرست 2014 این سایت، نانا، عضو گروه آواز کره جنوبی به عنوان زیباترین زن معرفی شد. نام گلشیفته فراهانی نیز در این فهرست دیده می شود.
تازه از این حرف ها هم که بگذریم، محققان معتقدند بینی بزرگ باعث می شود از بعضی از بیماری ها و مشکلات سلامت دور بمانیم.
اکنون با ستاره های ایرانی و خارجی که بزرگ ترین دماغ ها را نسبت به سایر سوپراستارها دارند آشنا می شویم:
عکس جالب از یک دختر خیلی فشن!!
عکس خیلی جالب یک دختر خفن خارجی
به درخواست مکرر عزیزان منوط به اینکه فایل شماتیک و مدار اکی که مدتها قبل منتشر کرده بودیم دارای اشکال تو سرور اپلود شده بر این شدم تا کاملتر شده ی این مدار اکو که مجهز به تاخیر - طنین - سرعت - تکرار میباشد را در اختیار دوستان قرار دهم. مدار از آی سی دیجیتال بهره میبره-و یک ایسی ماکسیم هم تو یک نمونه طراحی مدار استفاده شده که اگه میتونید حتما ازش بهره بگیرید تا راندمان و کیفیت و Reallity مدار افزایش پیداکنه.من جدولی هم البته با سختی رسم کردم و مقادیر دقیق تاخیر به ثانیه با تعویض مقدار مقاومت رو نوشتم.و دیگه اینکه طریقه اتصال پری+اکوـمیکسر+تونکنترلر رو همزمان با آمپلی براتون تو ادامه مطلب گذاشتم.
معطلتون نکنم-البته تو این مدت پل ارتباطی ما نظرات شما(که توسط دوستم پاسخ داده میشه)و بصورت تلفنی هم خود بنده در خدمتیم.
با سلام و درود و آرزوی توفیق روزافزون به همگان جهت فراگیری علوم و کسب تجربه های علمی و بویژه الکترونیک
امروز قصد معرفی یک مدار افزاینده ولتاژ با توان مناسب رو براتون دارم که از یک آیسی TL497 بعنوان مغز متفکر مدار بهره میگیره که از نوع مقایسه گر های منطقی بشمار میره و ترانزیستور ماسفت نوع SIPMOS توان لازم رو فراهم میکنه. مدار ساده است و شاید تنها نکته بحث برانگیز آن پیچیدن سلف است چون که در افزاینده های Dc-Dc قلب مدار رو سلف تشکیل میده که با ایجاد مخالفت در مقابل تکانه های ولتاژ و ایجاد پالس معکوس، انرژی رو ذخیره کرده و سپس بوسیله ی ترانزیستور مدار و پس از یکسوسازی توسطط دیود شاتلی به سمت خازن سوق داده میشه که عامل افزایش ولتاژ سیستم همین است. این سلف رو میتونید راحت از بازار و با مقدار 30میکرو هانری تهیه کنید و یا درصورت تمایل به بنده جهت نحوه ی پیچیدنش توسط خودتون اطلاع بدین تا کمکتون کنم. پتانسیومتر مدار از مدل مولتی ترن بمنظور دقت بالا استفاده میشه و امپدانس 10کیلو اهمی داره.
تمام فایل های شماتیک و برد مدار در ادامه مطلب موجوده......
پایدار باشید
آقا سلام عرض شد دوستان و ملت همیشه حاضر در صحنه
این آمپلی که ساختش هم براتون هزینه بردار هست تاحدودی ارزشش رو داره
واقعیتش دوستم اینو ساخت دوسال پیش و من 400 اینو ساختم
هردو از کارای آنتونی هولتونه
400 تو آزمایشگاه صوت 370 وات واقعی میداد!! و این 800 هم تا 750 وات رو با هیتسینک مناسب و تغذیه با جریان کافی میشه ازش گرفت. تغذیه دوبل92 ولت نیاز داره و 14 ماسفت قوی توش بکار رفته و 4طبقه تقویت کننده داره و از لحاظ دینامیکی بودن صداش و حداقل نویز و جریان درحال آماده بکار تضمین شده.مواظب باشین که هیت سینک آنولایر باید بذارین و حتما فن داشته باشه.خازن های تغذیه هم 6800میکرو انتخاب کنین و از رکتیفایر 20آمپر استفاده کنین.تو یک کلام این پروژه قانعتون میکنه تو صدا و باید دنبال یک ووفر فول رنج 15 اینچ باشین
دانلود کامل پروژه در ادامه مطلب
صلاح کار کجا و من خراب کجا **** ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
با سلام
اخیرا شاهد حمله و شایعاتی که عمدتا بر پایه ی سودجویی است تا دلسوزی را در باب های متنوع در سراسر جامعه و نیز فضای سایبری هستیم. و باز کلام آن بزرگوار(پروفسور حسابی) که ای دریغا....تازمانی که خردمندان گوشه نشین اند و مدعیان در خروش....وضعیت همین است که میبینید...در یک برهه زمانی وزیرالوزراء کشور را از عالمان انتخاب میکردند ولی...
من جمله ی این هجوم گسترده در باب آداب خوردنی ها! که هر ازگاهی شایعه ای کم عمق و غیر علمی و متناقض با یافته های خود مدعیان در سنوات اخیر مطرح می گردد.خوشبختانه جمعیت معدود دلسوزی از دست اندرکاران وزارت بهداشت سعی در شفاف سازی و اطلاع رسانی به مردم در جهت رفع این شایعات دارند.
در این زمینه ماده ای بسیار کلیدی و حیاتی هم زیر انگشتان اشارت این گروه واقع گشته و خاطر مردم و نوعا مردم عوام را مکدر ساخته است. و ان هم ماده ای بنام نمک (SALT)!!!!
قصد به جسارت و جدل بر روی سخنان مشخص عده ای مشخص نداریم و امروز تصمیم گرفتم فقط چند نکته ساده علمی عرض شود. ابتدا بهتر است واژه ی نمک را روشن کنیم که این واژه در علم شیمی بمعنای یک ترکیب یونی بین یک کاتیون(فلز) و یک آنیون(عمدتا نافلز) است و صراحتا قابل به ذکر است که تمام فلزات حیاتی برای بدن(Essential) باید بصورت ترکیب یونی یعنی نمک وارد بدن شوند تا تحت تاثیر مراحل 4 گانه ی هضم و تاثیر اسید کلریدریک معده و آنزیم های روده به مواد سازنده ی خود تجزیه شوند تا بتوانند مورد استفاده ی بدن قرار گیرند. تمام مواد معدنی از این روند پیروی می کنند پس ابتدا بیاییم دید خودمون رو گسترش بدیم و بحث رو روشن کنیم که نمک یعنی چی اصلا! و آیا بدن بدون نمک(ترکیبات یونی) و مواد معدنی قادر به ادامه ی حیات هست یا نه؟ که پاسخ صد در صد نه می باشد. پس این سخنان ترویج پیدا کرده در خصوص نمک در معنای حقیقی خود نیست که اگر این چنین باشد به باسواد بودن این مدعیان در حد خواندن و نوشتن باید شک کرد!
قطعا منظور ایشان از نمک ترکیب خاص سفید رنگی که در منزل همگان یافت می شود یعنی کلرید سدیم(NaCl) است که یک ترکیب یونی از فلز قلیایی سدیم و گاز کلر می باشد که با هم پیوند یونی برقرار کرده اند.
بله! سدیم کلرید(نمک خوراکی) یک ماده بالقوه خطرناک برای سلامتیست، در عین حالی که سدیم جزو حیاتی ترین عناصر معدنی مورد نیاز مخصوصا نورون های عصبی بدن است. دلیل این خطر هم آنست که سدیم در بدن و در تمام نسوج و رشته های عصبی به همراه فلز دیگری بنام پتاسیم موجود می باشد و باهم فعالیت متقابلی تحت عنوان پمپ سدیم-پتاسیم را انجام می دهند و علاوه بر کنترل هومئوستئاز بدن و تنظیم رقت و غلظت خون ، تنظیم اسیدیته PH را برعهده دارند و با کاهش مرتبه در عضلات بهمراه کلسیم سبب واکنش انقباض شده و در هورمون تیروکسین به تیروئید اجازه ی تنظیم متابولیسم را می دهد و کارکردهای دیگر این زوج سدیم/پتاسیم... وقتی سدیم بصورت منفرد به بدن وارد شود و مقدار آن از حد بیشینه ی مجاز سبقت بگیرد باعث فعالیت سوء پمپ سدیم و احتباس آب در سلول ها( ورم کردن) و از کار افتادن کلیه و جدا شدن کلسیم استخوان و افزایش فشار خون(تحریک سلول های بتا و آلفای قلبی) می شود و مشکلات ذیربط. و اینجاست که باید گفت از ماست که برماست؛ چرا؟ چون رواج دادن این ترکیب مضر در بین مردم به بیش از 40 سال پیش و توسط همان سودجویانی برمی گردد که جزییات آن و اهداف و نحوه ی این ترویج را بقول جلال الدین بلخی رومی:
شرح این هجران و این خون جگر***این زمان بگذار تا وقت دگر!!
این جاست که باید حساب این ترکیب مضر را از آن ترکیبی که قدما(مقصود نمک طبیعی) آن را نشانه ی عزت و آبرو میدانستند و آنرا به مهمانان نور چشمی خود هدیه و سوغات می کردند ،هنگام تشنگی باخود داشتند،در ادعیه و چشم بندها از آن قرار میدادند،در تخلیه آب میان بافتی و عفونت دهان و دندان از آن استفاده میکردند،حتی بعنوان ضد تعریق و ضد چاقی،در لوازم تزیینی ازآن استفاده میکردند،گرفتگی پی و عضلات را تسکین می داد،تپش قلب را آرام میکرد و همان که درمان 70 مریضی من جمله برص یا ویتیلیگو امروزی بود!!باید حساب آن را از این کلرید سدیم بتنهایی بی ارزش(نمک ید دار بازار) جدا دانست.
نمک طبیعی یعنی نمکی که بدون هیچ واکنش شیمیایی و تنها توسط عملیات فیزیکی و تقطیر از آب دریا بدست می آید. این ترکیب شامل تمام زوج ترکیبات یونی مکمل هم نظیر سدیم/پتاسیم،منیزیم/کلسیم، آهن/مس و ید و منگنز و کبالت و... است که حتی درصد نسبی ترکیبات آن نسبت به هم، با همان نسبت موجود در خون انسان برابری می کند و این یعنی همان فرمایش که نه تنها آب را برای تشنه آفریده اند بلکه تشنه نیز بروفق آب ساخته شده و سهم نسبی عناصر موجود در آب دریا و نیز(خاک) با نسبت عناصر موجود در خون و پوست انسان برابری می کند و هیچ علتی بالاتر از این برای حیاتی بودن نمک طبیعی دریا بران بدن نیست.در ادامه ی مطلب چند پیوست تایید شده توسط وزارت بهداشت و چند موسسه بین المللی و ایتالیایی درخصوص تایید این صحبت ها و آنالیز آب دریا و نمک طبیعی آورده شده و متعاقبا خواص این نوع نمک (که برای افراد جوامع دیگر شناخته شده است) به زبان خارجی قرار داده شده است.
خوش بختانه جامعه ی رو به احیای طب اصیل سنتی رو به رشد است و باید از زحمات دکترخدادادی(معاونت طب در وزارت) ، استاد محسن ناصر(مدیرگروه طب دانشگاه علوم پزشکی شاهد)، دکتر روازاده که به بازار آمدن بسته های نمک طبیعی دریا نقش اصلی را داشتند، و استاد خیراندیش(رئیس موسسه تحقیقات حجامت) تشکر کنیم و به امید همه گیر شدن این دانش کهن و کارآمد
ادامه ی مطلب منتظر شماست
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
سلام
امیدوارم خوب وخوش باشین
بر حسب التزامی که برام پیش اومد ایجاب کرد که یه مدار میکروفن بیسیم بسازم واسه اتصال به آمپلی فایر
مدار فرستنده زیاد تو دست و بالم بود ولی خواستم یچیز جمع و جور راحت باشه اینه که یه مدار معروف بنام VOYAGER2 رو ساختم که درنوع خودش خوبه.
بخش تقویت صوتی مدار از یه ترانزیستور منفی سیلیکونی BC547 و بخش تقویت رادیووی اون هم از یه ترانزیستور با همون نام تشکیل شده.فرکانس کاریش بین 88 تا 100 مگاهرتز متغیره که با تغییر خازن تریمر و سلف مدار میتونید فرکانس دلخواه رو بدست بیارید.
برد مفیدش با مانع حدود150 متر و برد تو محوطه ی بازش تا600 متر هم میکشه
دیگه خلاقیت توش دست خودتونو میبوسه میتونید بخش پری آمپلی رو با ایسی تقویت کنید یا برا افزایش برد از بوستر RF بهره بگیرید ولی از بورد به اصطلاح قانونی منطقتون تجاوز نکنینااا(حدود500متر)
حساسیت میکروف هم میتونید با کم کردن مقاومت سری شده با اون تو مدار بین68کیلو اهم تا 10 کیلواهم تغییر بدین
آنتن مدار هم بهتره کشویی باشه بسته به نیازتون بین20تا100سانتی متر
ادامه مطلب منتظر شماست
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 1552
بازدید هفته : 1068
بازدید ماه : 9827
بازدید کل : 311132
تعداد مطالب : 828
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1
<-PollItems->
|
||